ندارد کس در این عالم دل زارى که من دارم
ندارد سینه اى آه شرر بارى که من دارم
ندیده هیچ مظلومى چنین ظلمى که من دیدم
ندارد چشم گردون چشم خونبارى که من دارم
ندارد هیچ زندانى نگهبانى که من دارم
ندارد کس بعالم خصم خونخوارى که من دارم
شب و روزم بود یکسان ز تاریکى این زندان
ادامه مطلب